دیوانگی هایم تر از تر تر تری دارد!! دیوار، دیوار است با اینکه دری دارد این داستان را نصفه کاره ول کنم؟! کردم! هرچند می دانم که حتماً آخری دارد تزریق ِ مُشتی گاو در رگ های آزادی خودکار سبزت دست های لاغری دارد سر را به دیواری که اصلا نیست می کوبد این شعر معلوم است درد دیگری دارد انگشت خونی را درآور تا حسابم کن دیوانگی ها را بچین و انتخابم کن با غم شروعم کن که آخر می شوم با غم داغی تر از تزریقی و تزریق تر داغم! از چی بترسم که تو از این جوهر خودکار آنقدر می توی هر کوچهای که میرفتم عشق، در حال بازجویی بود ...
یک مردِ عاشق، خوب میمیرد!
یکشنبه غمانگیز...
تر ,کن ,دیوانگی ,های ,غم ,خودکار ,با غم ,تر از ,کن با ,انتخابم کن ,بچین و
درباره این سایت